جواب درس ششم فارسی ششم
نام درس : درس 6 فارسی (ای وطن) | موضوع : گام به گام | نویسنده : نمره یار
منتشر شده در نمره یار | پایه و رشته : ششم
گام به گام درس 6 فارسی ششم – در یکی دیگر از مطالب آموزشی نمره یار، می خواهیم گام به گام درس 6 فارسی ششم را منتشر کنیم که می توانید هم اکنون به معنی درس 6 (ای وطن) دسترسی پیدا کنید.
معنی درس 6 فارسی ششم
ای سلامم، ای سرودم
ای نگهبان وجودم
ای غمم تو، شادیام تو
مایه آزادیام تو … ای وطن!
معنی : ای وطن، تو سلام من سرود من و نگهبان وجود من هستی، تو غم و شادی من و سبب آزادی من هستی.
ای دلیل زنده بودن
ای سرودی صادقانه
ای دلیل زنده ماندن
جانپناهی جاودانه … ای وطن!
معنی : تو دلیل زنده بودن من هستی توهمچون سرود ترانهی صادقانه هستی تو دیلی زنده ماندن من و پناهگاه همیشگی من هستی
همچو رویش در بهاران
همچو جان در هر بدن
مثل بوی عطر گلها
مثل سبزی چمن … ای وطن!
معنی : تو مانند روییدن گیاهان در بهاران و مانند روح در هر بدن هستی، ای وطن تو مانند بوی خوش گلها و سبزی چمن هستی
مثل راز شعر حافظ
مثل آواز قناری
همچو یاد خوشترینها
همچو باران بهاری … ای وطن!
معنی : ای وطن تو مانند رمز و راز شعر حافظ و مانند آواز قناری هستی تو مانند یادآوری خوشیها و لذتها و مانند باران بهاری نرم و لطیف هستی
مثل غم در مرگ مادر
مثل کوهِ غصّههایی
مثل سربازان عاشق
قهرمان قصههایی … ای وطن!
معنی : ای وطن تو مانند غم و غصه هنگام مرگ مادر و مانند کوه غصهها هستی، تو مانند سربازان عاشق قهرمان غصهها و داستانها هستی.
همچو آواز بلندی
از بلندیهای پاک
باغروری، با گذشتی
با وفایی همچو خاک … ای وطن! ای وطن! ای وطن!
معنی : ای وطن تو مانند آواز بلند، از بلندیهای پاک هستی، ای وطن تو با غروری و هم با گذشت و بخشندهای، ای وطن تو مانند خاک با وفا هستی
نادر ابراهیمی
درک مطلب (صفحهٔ 52 کتاب درسی)
1- شاعر در این شعر، «وطن» را به چه چیزهایی مانند کرده است؟
جواب : رویش در بهاران، جان در هر بدن، بوی عطر گلها، سبزی چمن، راز شعر حافظ، آواز قناری، یاد خوشترینها، باران بهاری، غم در مرگ مادر، کوه غصهها، سربازان عاشق، قهرمان قصهها، آواز بلند، خاک.
2- وطن چگونه میتواند نگهبان وجود ما باشد؟
جواب : وطن مثل خانهای امن از وجود ما نگهبانی میکند و به ما امنیت، آسایش، هویت و فرهنگ میدهد.
3- شما وطن را به چه چیزهایی مانند میکنید؟
جواب : مادر، پدر، گهواره، خانه.
گوش کن و بگو (صفحهٔ 52 کتاب درسی)
پرسشها
1- داستان با چه واقعهای شروع میشود؟ حملهی لشکر مغول.
2- شخصیت اصلی داستان که بود و چند پسر داشت؟ هرمز، دهقانی شجاع بود و او سه پسر جوان داشت.
3- اوّلین سواری که به کلبه نزدیک شد، که بود؟ دیده بان شهر بود
4- لشکریان مغول چه زمانی به کلبه رسیدند؟ هنگام غروب
5- نام فرماندهی مغولان چه بود؟ قاجان
6- مغولان برای بیرون کشیدن پیرمرد و پسرانش از کلبه به چه کاری دست زدند؟ کلبه را آتش زدند
7- پیرمرد در آخرین لحظهی زندگی چه گفت؟ پیروز باد ایران
ترافیک سایت نمره یار بصورت نیم بها محاسبه خواهد شد.
در صورت نارضایتی مولف این اثر، این مطلب فورا از وبسایت حذف خواهد شد.
با ارسال نظر به بهبود محتوای سایت کمک می کنید. لطفا نظر خود را بیان کنید. لینک کوتاه : https://nmyr.ir/8151